فرهنگ استکبارستیزی و دشمنشناسی برگرفته از اندیشه و عمل امام (ره) است
دشمن شناسی و استکبار ستیزی از مهمترین عناصر فرهنگ و تمدن درحیات اجتماعی اسلام است.
جاودانگی و استمرار این اندیشه ، بیش از هر چیز مرهون سعی و تلاش رادمردان، بزرگان و فرزانگانی است که با همت والای خویش گام در این راه نهادند و همچون نوری در دنیای ظلمانی، جوامع بشری را هدایتگری کردند و مردم را به قسط و عدالت، سعادت و آزادی و استقلال فراخواندند.
امام خمینی خود یکی از این دشمن ستیزان آگاه و بلند آوازه بودند که با تکیه بر روح ذلت ناپذیری و ستم ستیزی فریاد «هیهات من الذله» را که برگرفته از اسلام ناب محمدی (ص) بود سردادند و این فریاد که از عمق ایمان او نشأت می گرفت لرزه بر پیکره ی بیگانگان و بیگانه پرستان افکند.
از کلام و کلماتش کرامت می بارید و مشعل امید را در دلهای سرد و فسرده بر می افروخت و همچون اکسیری ناب مس دلها را مبدل به طلای خالص می ساخت و نهیبش صاعقه ای بود برای نوکران استکبار و حرکتش حرکتی پر از جوشش بود و توکل و تقوایش بارقه ای بود برای جذب عدالت جویان و رسانیدن آنان به ساحل نجات.
امام (ره) رهبری الهی بود که جز به رسالت الهی خود فکر نمی کرد، در راستای این رسالت، اندیشه و عملی ضد استکباری داشت و سازشکاری نمی کرد و به قول شهید دکتر فتحی شقاقی، امام خمینی (ره) ابرمردی بود که از هیچکس نمی هراسید و چنانچه تمامی مردم بر ضد او مجتمع می شدند، تزلزلی در روحیه اش ایجاد نمی شد.
چنین رهبر ضد استکباری، سازش ناپذیر و قاطعی در مبارزات آزادی بخش ملل محروم و تحت ستم، راهی نوین ارائه داد والگوی مبارزاتی او الگویی جدید برای آزادی خواهان جهان اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان بود.
ایشان در طول مبارزات خویش، خصوصاً در دوران خیزش سراسری منتهی به پیروزی انقلاب همواره شاخصه های مهمی چون؛ شعور سیاسی، دشمن شناسی و استقلال را سرلوحه عمل خود قرار داده بود و به عنوان یک چهره ی شاخص و یک رهبر قاطع که در تاریخ مبارزات سیاسی ایران و جهان کم نظیر بود نمایان گشت؛ چنان که همه به این امر اذعان داشته و به آن اعتراف می کردند.
لوسین ژرژ، خبرنگار روزنامه ی فرانسوی لوموند در همین رابطه می گوید: «آیت الله عزمی راسخ و کامل دارد و درصدد قبول هیچ گونه مصالحه ای نیست؛ مصمم است که در مبارزه ی خود علیه شاه تا پایان پیش برود». و برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، در کمال سرافکندگی از شکست استراتژی های نو به نو آمریکا، اعتراف می کند که: « «امام»خمینی یک انسان سازش ناپذیر است» بدون تردید، این خصیصه امام از ضروریات حرکت تکاملی انقلاب و از جمله مختصات فرد و نظام اجتماعی مطلوب مورد نظر ایشان است که در هر برهه ای از زمان مقتضیات خاص خود را دارد و در هر عرصه ای ،شاخصه های مربوط به خود را می طلبد.
از این رو شناخت ماهیت دشمنان خدا که دشمنان خلق اند، ستیزگی مداوم با آنها و هوشیاری در برابر توطئه های آنان و به دوستی نگرفتن و عدم اعتماد و وابستگی و کمک نگرفتن از آنهاست.
امام خمینی (ره) همواره با تکیه بر اسلام و آیات قرآنی در هر شرایط مناسبی به روشنگری می پرداخت و با بر ملا ساختن اهداف شوم دشمنان، مردم را به داشتن شعور سیاسی و روحیه ی مسئولیت پذیری رهنمون می شد و بیان می داشت که؛ هدف اسلام، استقلال وطن و طرد دست نشاندگان اسرائیل و اتحاد با دولتهای اسلامی است؛ ما مسئول حفظ اسلام هستیم؛ این تکلیف از مهترین تکالیف شرعی است حتی از نماز هم مهمتر است؛این تکلیفی است که شایسته است در راهش خون ها ریخته شود.
آن پیر فرزانه در بخش دیگری از رهنمودهای خویش با محور قرار دادن آگاهی سیاسی و دشمن شناسی، بر وجود خودباوری و استقلال فکری تأکید داشته و آن را عامل مؤثری در جهت قطع ایادی شرق و غرب و دستیابی به حاکمیت و استقلال همه جانبه و در تمام شئون می دانستند و در سخنان خود می فرمایند: …. مطمئن باشید اگر ما از نظر فکری مستقل باشیم هیچ کس و هیچ قدرتی نمی تواند به ما ضرر بزند.
از دیدگاه امام خمینی (ره) وابستگی فکری و فرهنگی از موانع استقلال بوده و زدودن مظاهر فرهنگی غرب مهمترین عامل خودباوری به حساب می آید. خودباوری و استقلال فکری در اندیشه ی امام شرط اول استقلال است و از این روست، که خودباوری در دانشگاهها را شرط رشد می دانند و بر این نکته تأکید می ورزند که دانشگاه باید در خدمت رفع وابستگی فکری باشد و عمده این است که افکار ملت از وابستگی به قدرتهای بزرگ آزاد گردد و اگر افکار آزاد شد و باورمان آمد که می توانیم، خواهیم توانست؛ چرا که باور به توانایی، ما را توانا خواهد کرد.
بنابراین باید عزممان را جزم کنیم که پیش اجنبی دست دراز نکنیم که عمده، شرافت انسانی است. البته ملتی که بخواهد سر پای خود بایستد و خود به اداره ی کشور بپردازد در درجه ی اول لازم است بیدار شود.
امام (ره) در برخورد با بیگانگان این نکته مهم را اصل و اساس سیاست خود قرار می دهند که آنها مرز استقلال و آزادی ما را جز عدول از همه ی هویتها و ارزشهای معنوی و الهی مان نمی شناسند. خودباختگی در اندیشه ی امام سر منشأ همه گرفتاریها است و امام چاره ی اساسی آن را در اندیشه ی بازگشت به خویشتن و فرهنگ اصیل اسلام می دانند و امام در حقیقت جستجوگر استقلالی است که در پرتو فرهنگ غنی اسلام، با خروج از غرب زدگی و رسیدن به مرز خودباوری به دست می آید.
از این رو فرهنگ استکبار ستیزی و داشتن شعور سیاسی، دشمن شناسی و استقلال را که برگرفته از اندیشه و عمل امام راحل مان است، باید سرلوحه افکار و اعمال خود در مقابله با دشمنان و سلطه جویان قرار دهیم و همواره درصدد دفاع از شرف و اقتدار ملی خود برآئیم.