طلایه دار ظهور

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

چپ و راست هر دو دلواپسند!!

28 اردیبهشت 1394 توسط زهرا

 

هر چه به دهم تیر تاریخ عقد قرار داد بین ایران و ۱+۵ نزدیک می شویم صدای ضربان قلب ایرانیان وطن پرست بیشتر به گوش می رسد.هراس و دلواپسی که امروز به اتیکت یگ گروه سیاسی برای گروه سیاسی دیگر تبدیل شده است امروز در بین هر دو گروه به بالاترین حد خود رسیده است چون کوچکترین لغزش و غفلت می تواند به آخرین لغزش ما تبدیل شود. نگرانی ها زمانی بیشتر می شود که صاحب نظران مختلف از متن بیانیه لوزان تفاسیر گوناگون می کنند و معتقدند این متن به شدت تفسیر بردار و سیال است و این یعنی هشدار!

 

 

مذاکرات هسته ای ایران با گروه ۱+۵ زمانی بیشتر نگرانمان می کند که هر دو جناح سیاسی در ایران به سمت و سوی بهره برداری های سیاسی از آن گام بر می دارند و ظاهراً می خواهند به زعم خودشان از این دریای پر تلاطم، ماهی های بزرگ انتخاباتی صید کنند در حالی که آغشته کردن این مذاکرات به منافع سیاسی و جناحی مانند آغشته کردن همان ماهی های انتخاباتی به سم کشنده ای است که حتی می تواند به خودکشی سیاسی ما منجر شود چون مه آلود کردن جو سیاسی داخلی و سوار شدن بر توسن های سرکش و عصیانگر “سیاسی بازی” باعث می شود تا تیم هسته ای ما حتی نتواند از انتقادات منطقی و دلسوزانه کارشناسان حقوقی، فنی و سیاسی بهره مند شود و از کنار همه آن ها به عنوان دعواهای سیاسی و جناحی بگذرد به طوری که امروز و در این فضای فراواقعی برخی به جای جدی گرفتن این انتقادات مبادرت به بحث های تبلیغاتی و برگزاری میتینگ های سیاسی می کنند که این نیز بیش از بیش بر ابهام و سیالیت فضا می افزاید.

منتقدان بیانیه لوزان معتقدند این متن چون تفسیر بردار است قابلیت های تهدید فراوانی برای ایران دارد.آن ها بر این باورند که بیانیه لوزان اگر منجر به توافق شود حامل سه خطر اساسی برای ماست:

۱- به رسمیت شناخته نشدن حق غنی سازی ایران

برخی از صاحب نظران معتقدند نمی توان از بیانیه لوزان این گونه استنباط کرد که ۱+۵ حق غنی سازی ایران را به رسمیت شناخته باشد.این در حالی است که یکی از اهداف اصلی معاهده «ان‌.پی‌‌.تی» دسترسی کشورهای عضو به فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز است که به صراحت در مفاد این معاهده بیان شده است. موضوع مهم این است که جزو طبیعت مقاصد صلح‌جویانه فناوری هسته‌ای، غنی‌سازی اورانیوم است در واقع این صاحب نظران معتقدند ۱+۵ این حق را از ما گرفته است و صرفاً یک برنامه محدود هسته ای را برای ما به رسمیت شناخته است.

به راستی آیا می شود بنا بر ان‌.پی‌‌.تی، استفاده از فناوری صلح‌آمیز جایز شمرده شده باشد؛ اما ماهیت اصلی موضوع هسته‌ای که غنی‌سازی اورانیوم است، به رسمیت شناخته نشده باشد؟

۲- خلع سلاح کامل جمهوری اسلامی ایران.

این خلع سلاح به فناوری های متعارف جمهوری اسلامی ایران از جمله توان موشکی و دفاعی ما برمی گردد با توجه به این که آمریکا و اروپا می دانند که ما بمب هسته ای نداریم آن ها با به راه انداختن یک بازی سیاسی و تبلیغاتی به دنبال دسترسی به سایر توانمندی های دفاعی ما هستند و هدف آن ها خلع سلاح مرحله ای و تدریجی ایران است.

۳- عدم لغو زیر ساخت تحریم ها و قدرت باز گشت پذیری برای ۱+۵.

طبق مفاد بیانیه لوزان صرفاً اجرای تحریم ها تعلیق می شود و رژیم تحریم ها همچنان برجاست.به عبارت دیگر ما تمام فعالیت های هسته ای خود را لغو می کنیم ولی آن ها اجرای تحریم ها را تعلیق می کنند.ایران تمام تعهدات خود را از قبیل امحای سوخت، نابودی رآکتور اراک و تعطیلی فردو را انجام می دهد و در مقابل اگر آژانس در راستی آزمایی های خود انجام تعهدات ایران را تأیید نمود! آن گاه تحریم ها طی یک فرایند چند ساله لغو می شوند.این در حالی است که اگر آن ها به تعهدات خود عمل نکنند ما نمی توانیم به نقطه اول برگردیم چون ما تمام داشته هایمان را نابود کرده ایم و غرب نیز به اهداف خود که همان نابودی توان ماست رسیده است. اگر ما تعهدات خود را اجرایی کنیم و در آن زمان آمریکا به تعهدات خود عمل نکند که احتمال آن نیز کم نیست، آن زمان است که برنامه ما ۶ سال عقب خواهد افتاد و این جا این سوال مطرح می‌‏شود که چه کسی قرار است این زمان ۶ ساله را جبران کند.

منتقدین معتقدند ما باید در متن توافق به شکل مشخص و صریح حق غنی سازی، لغو همزمان همه تحریم ها در روز توافق و محدود شدن مذاکرات به برنامه هسته ای را بگنجانیم و اگر آن ها تحریم ها را تعلیق می کنند ما نیز در توافق نامه قید کنیم که فعالیت های خود را تعلیق کنیم و برای حریف نیز تعهداتی لحاظ شود که نتواند به هر دلیلی توافق را نقض کند.

در مقابل تفسیر منتقدین، موافقین توافق هسته ای تفسیر دیگری دارند و این سؤالات را مطرح می کنند:

سوال اول این است وقتی حق غنی‌سازی جزو ماهیت فناوری هسته‌ای است و این حق، استفاده از انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز و همه فرایند چرخه سوخت ـ از جمله غنی‌سازی اورانیوم ـ را شامل می‌شود و اگر این یعنی کشور‌ها و سازمان‌های بین‌المللی نمی‌توانند خدشه‌ای به حق ایران در غنی‌سازی در داخل وارد آورند پس ما بر سر چه چیز مذاکره می کنیم؟اگر ما این حق را به طور اتوماتیک و با امضای ان پی تی به دست آورده ایم آیا عقلانی است که تیم مذاکره کننده ما این حق را از خود سلب کند و صرفاً به یک برنامه محدود هسته ای بسنده کند!؟ آیا عقلانی است که ما شعور سیاسی مردم، تیم هسته ای و به عبارت بهتر حاکمیت را تا این حد پایین بیاوریم که آن ها ایران را در قماری خود ساخته وارد کرده اند و می خواهند برای به دست آوردن چیزی که داریم چانه زنی کنند و مردم نیز کف و سوتش را بزنند!؟

سوال دوم این است اگر قرار است رژیم تحریم ها پابرجا باشد و ما همچنان تحریم باشیم کدام عقل سلیم تیم مذاکره کننده ما را از مسقط به ژنو، از ژنو به لوزان و از … به از…می برد تا همه هستی و شرفمان را بدهیم و در قبالش چیزی به دست نیاوریم؟ مگر ما برای لغو کامل و فوری تحریم ها آن هم همزمان با توافق، مذاکره نمی کنیم؟ آیا بهتر نیست هسته ای باشیم و تحریم؛ تا این که تحریم باشیم و هسته ای نباشیم؟

سوال سوم این است وقتی یکی از مهم ترین پشتوانه های ما که آمریکا را به پای میز مذاکره کشانده توان دفاعی و مقاومت ما در منطقه پر التهاب خاورمیانه است چگونه روزها، ماه ها و ساعت های طولانی مذاکره می کنیم تا آمریکا این توان را به نابودی بکشاند و ما را در مسیر عراق و لیبی قرار دهد؟ مگر مذاکره برای حفظ توان ما و به رسمیت شناخته شدن این توان نیست این چه عقلانیتی است که ما بادست خود می خواهیم تمام توان دفاعی و امنیتی خود را تقدیم آمریکا کنیم؟ اصلاً آیا تیم هسته ای ما حتی اگر بخواهد می تواند بر سر امنیت ملی و توان دفاعی ما معامله کند؟ آیا مذاکراتی که برای به رسمیت شناخته شدن یک توانمندی جدید است می تواند منجر به نابودی سایر توانمندی های ما بشود؟کدام منطق کور ما را وارد چنین مذاکرات خانمان براندازی نموده است!؟

 

 

 

حال تکلیف چیست ؟ وقتی از یک بیانیه تفاسیری تا این حد متفاوت و حتی متضاد ارائه می شود تکلیف چیست؟ تا چه میزان از این تضاد ها و تفاوت ها سیاسی است و برای بالا بردن قدرت چانه زنی تیم مذاکره کننده است؟هم چنان که در آمریکا نیز بخشی از مخالفت ها ناشی از یک جنگ زرگری بین اوباما و کنگره و جمهوریخواهان و دموکرات ها است تا قدرت بازی سازی تیم خود را بالا ببرند.

اما اگرهمه این تضادها را در قالب جنگ زرگری و در قالب سیاسی بازی تیم های سیاسی تفسیر کنیم خود را فریب داده ایم و اتفاقاً این خوش خیالی که تا حدودی به بلاهت شباهت دارد می تواند دام خود ساخته ای باشد که منطق تحلیل هایمان را تحلیل می برد و توان متمرکزمان را تجزیه می کند.

برای آن که از این فضای مبهم و کدر به سلامت به مقصد برسیم باید بدانیم در شرایط کنونی، ما به میزان بالایی عقلانیت سیاسی و انسجام درونی نیاز داریم چون اگر فضا این گونه کدر و سیال بماند دیر نیست روزی که آن چه سال ها به دست آورده ایم و دشمن به واسطه این داشته ها بر سر میز مذاکره با ما نشسته است را بر سر رقابت های جناحی به ثمن بخس بفروشیم و پیروزی در رقابت با جناح مقابل، منجر به شکست استراتژیک ما از دشمن قداری شود که در روز حادثه هر دو جناح چپ و راست را به راحتی چپ و راست می کند و میانشان تفاوتی قائل نمی شود.

پس بگذارید در فضایی شفاف صاحب نظران دغدغه های خود را بگویند. در ازدحام سوت و کف های انتخاباتی و زد و خوردهای سیاسی منافع ملی را له نکنید بگذارید مردم ما در کنار این که می دانند دیپلماسی عقلائی هسته ای ما منجر به شکسته شدن اجماع جهانی علیه ما شده است بدانند اشتباه در مذاکرات هم می تواند تعهدات فراتر از هسته ای را بر ما تحمیل کند و امنیت دفاعی و ملی ما را به خطر بیندازد.

بگذارید مردم ما در کنار اعتماد به علم و هنر تیم هسته ای بدانند تیم مقابل هم تجربه بالای بازی های دیپلماتیک را دارد و آمریکا به دنبال آن است تا امروزچیزی را که نتوانسته با جنگ به دست آورد در لوای دیپلماسی مزورانه به دست بیاورد به همین خاطر تیم هسته ای ما در شرایط حساسی قرار دارد به طوری که بیشتر از آن که سیاسی بازی های داخلی آن ها را کمک کند به تجمیع نظرات عقلا، علما و اهل فن نیاز دارد پس باب نقد های سازنده رانبندیم چون پرونده هسته ای ما یک پرونده ملی است نه دستاویزی سیاسی و جناحی تا برخی بر سر آن تجارت کنند.

بگذارید همچنان که مردم می دانند تیم هسته ای ما می خواهد ضمن اثبات حق هسته ای ایران، سایر توانمندی های دفاعی و امنیتی ما را حفظ نماید بدانند امریکا به دنبال باز کردن مسیری است تا ایران را نیز به سبک لیبی و عراق خلع سلاح کند و اگر تیم هسته ای ایران با عقلانیت و آرامش دشمن را رصد نکند ما می توانیم بازنده این بازی باشیم.

بگذارید مردم در کنار این که می دانند تمام تلاش تیم هسته ای ما برای لغو یک جا و همزمان تحریم هاست بدانند آمریکا نمی خواهد زیر ساخت های تحریم ها را به هم بریزد و مهم ترین پیچی که تیم مذاکره کننده ما به عنوان فرزندان این سرزمین بر سر آن به چانه زنی مشغول اند همین است.

بگذارید مردم ما هم مانند تیم هسته ای ما به این مهم برسند اگر قرار است تحریم ها بر سر جای خود باشند پس عقلانی آن است که هسته ای بمانیم و تحریم باشیم تا آن که همه کاسه کوزه هسته ای را جمع کنیم و همچنان تحریم باشیم.

بگذارید مردم بدانند اگر این اتنفاق بیفتد یعنی ما از ترس مرگ خودکشی کرده ایم و خودمان نیز بدانیم دیپلماسی یعنی همین! تو به دنبال به دست آوردن هستی و حریف نیز به دنبال گرفتن! دیپلماسی یعنی همین ! هر دو به دنبال فریب و پیچاندن هم! دیپلماسی یعنی بده بستان و رد و بدل شدن امتیاز! اما منطق همه دیپلماسی ها هر چند فریب آلود، مزورانه و رمز آلود آن است که فرصت هایش باید از تهدیدهایش بیشتر باشد و تیمی می تواند فرصت های بیشتری را صید کند که توان خواندن دست حریف و شناخت سناریوهای احتمالی او را داشته باشد و بتواند برای تمام این سناریو ها بدیل های منطقی داشته باشد.

در شرایط کنونی هر “سیاسی بازی” داخلی و هر حرکت ناسنجیده گروهی صرفاً دست مذاکره کنندگان ما را خالی می کند از برگزاری کارناوال های شادی و هیجان های انتخاباتی گرفته تا سرایش مصیبت نامه های سیاسی که بیشتر از آن که درد وطن در آن ها نهفته باشد حامل آرزوها و مطالبات جناحی است.

آن چه در شرایط کنونی می تواند کمی گره از کار سخت و طاقت فرسای مذاکرات به نفع ما بگشاید در کنار انسجام داخلی و جناحی اعتماد به نقدها و تحلیل های صاحب نظران و کارشناسانی است که فارغ از حب و بغض های سیاسی به دنبال گشودن رمزهای دیپلماسی رقبای ما هستند تا از این بزنگاه تاریخی به سلامت عبور کنیم و تیم مذاکره کننده باید بیش از همه از این نقدها استقبال نماید.

از سوی دیگر کوبیدن بر طبل رسوایی تیم های هسته ای سابق جز این که توان ما را تضعیف می کند نتیجه دیگری از آن حاصل نمی شود.حتی اگر فرض کنیم تیم های سابق اشتباه کرده اند مردم به دولت کنونی رأی داده اند که این اشتباهات تکرار نشوند نه آن که برای رسوایی تیم های قبلی رسوایی بزرگتری بار آید که به قیمت تمامیت کشور منجر شود.برعکس آن چه که اوباما می گوید آن ها نمی توانند دندان هسته ای ایران را بکشند بلکه تقابل های داخلی و اصطکاک های درونی می تواند دندان ما را بکشد و ما را خلع سلاح نماید.

 دکتر سارا فلاحی مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد ایلام

 نظر دهید »

فرهنگ استکبارستیزی و دشمن‌شناسی برگرفته از اندیشه و عمل امام (ره) است

23 اردیبهشت 1394 توسط زهرا

 

 

دشمن شناسی و استکبار ستیزی از مهمترین عناصر فرهنگ و تمدن درحیات اجتماعی اسلام است.

جاودانگی و استمرار این اندیشه ، بیش از هر چیز مرهون سعی و تلاش رادمردان، بزرگان و فرزانگانی است که با همت والای خویش گام در این راه نهادند و همچون نوری در دنیای ظلمانی، جوامع بشری را هدایتگری کردند و مردم را به قسط و عدالت، سعادت و آزادی و استقلال فراخواندند.

امام خمینی خود یکی از این دشمن ستیزان آگاه و بلند آوازه بودند که با تکیه بر روح ذلت ناپذیری و ستم ستیزی فریاد «هیهات من الذله» را که برگرفته از اسلام ناب محمدی (ص) بود سردادند و این فریاد که از عمق ایمان او نشأت می گرفت لرزه بر پیکره ی  بیگانگان و بیگانه پرستان افکند.

از کلام و کلماتش کرامت می بارید و مشعل امید را در دلهای سرد و فسرده بر می افروخت و همچون اکسیری ناب مس دلها را مبدل به طلای خالص می ساخت و نهیبش صاعقه ای بود برای نوکران استکبار و حرکتش حرکتی پر از جوشش بود و توکل و تقوایش بارقه ای بود برای جذب عدالت جویان و رسانیدن آنان به ساحل نجات.

امام (ره) رهبری الهی بود که جز به رسالت الهی خود فکر نمی کرد، در راستای این رسالت، اندیشه و عملی ضد استکباری داشت و سازشکاری نمی کرد و به قول شهید دکتر فتحی شقاقی، امام خمینی (ره) ابرمردی بود که از هیچکس نمی هراسید و چنانچه تمامی مردم بر ضد او مجتمع می شدند، تزلزلی در روحیه اش ایجاد نمی شد.

چنین رهبر ضد استکباری، سازش ناپذیر و قاطعی در مبارزات آزادی بخش ملل محروم و تحت ستم، راهی نوین ارائه داد والگوی مبارزاتی او الگویی جدید برای آزادی خواهان جهان اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان بود.

ایشان در طول مبارزات خویش، خصوصاً در دوران خیزش سراسری منتهی به پیروزی انقلاب همواره شاخصه های مهمی چون؛ شعور سیاسی، دشمن شناسی و استقلال را سرلوحه عمل خود قرار داده بود و به عنوان یک چهره ی شاخص و یک رهبر قاطع که در تاریخ مبارزات سیاسی ایران و جهان کم نظیر بود نمایان گشت؛ چنان که همه به این امر اذعان داشته و به آن اعتراف می کردند.

لوسین ژرژ، خبرنگار روزنامه ی فرانسوی لوموند در همین رابطه می گوید: «آیت الله عزمی راسخ و کامل دارد و درصدد قبول هیچ گونه مصالحه ای نیست؛ مصمم است که در مبارزه ی خود علیه شاه تا پایان پیش برود». و برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، در کمال سرافکندگی از شکست استراتژی های نو به نو آمریکا، اعتراف می کند که: « «امام»خمینی یک انسان سازش ناپذیر است» بدون تردید، این خصیصه امام از ضروریات حرکت تکاملی انقلاب و از جمله مختصات فرد و نظام اجتماعی مطلوب مورد نظر ایشان است که در هر برهه ای از زمان مقتضیات خاص خود را دارد و در هر عرصه ای ،شاخصه های مربوط به خود را می طلبد.

از این رو شناخت ماهیت دشمنان خدا که دشمنان خلق اند، ستیزگی مداوم با آنها و هوشیاری در برابر توطئه های آنان و به دوستی نگرفتن و عدم اعتماد و وابستگی و کمک نگرفتن از آنهاست.

امام خمینی (ره) همواره با تکیه بر اسلام و آیات قرآنی در هر شرایط مناسبی به روشنگری می پرداخت و با بر ملا ساختن اهداف شوم دشمنان، مردم را به داشتن شعور سیاسی و روحیه ی مسئولیت پذیری رهنمون می شد و بیان می داشت که؛ هدف اسلام، استقلال وطن و طرد دست نشاندگان اسرائیل و اتحاد با دولتهای اسلامی است؛ ما مسئول حفظ اسلام هستیم؛ این تکلیف از مهترین تکالیف شرعی است حتی از نماز هم مهمتر است؛این تکلیفی است که شایسته است در راهش خون ها ریخته شود.

آن پیر فرزانه در بخش دیگری از رهنمودهای خویش با محور قرار دادن آگاهی سیاسی و دشمن شناسی، بر وجود خودباوری و استقلال فکری تأکید داشته و آن را عامل مؤثری در جهت قطع ایادی شرق و غرب و دستیابی به حاکمیت و استقلال همه جانبه و در تمام شئون می دانستند و در سخنان خود می فرمایند: …. مطمئن باشید اگر ما از نظر فکری مستقل باشیم هیچ کس و هیچ قدرتی نمی تواند به ما ضرر بزند.

از دیدگاه امام خمینی (ره) وابستگی فکری و فرهنگی از موانع استقلال بوده و زدودن مظاهر فرهنگی غرب مهمترین عامل خودباوری به حساب می آید. خودباوری و استقلال فکری در اندیشه ی امام شرط اول استقلال است و از این روست، که خودباوری در دانشگاهها را شرط رشد می دانند و بر این نکته تأکید می ورزند که دانشگاه باید در خدمت رفع وابستگی فکری باشد و عمده این است که افکار ملت از وابستگی به قدرتهای بزرگ آزاد گردد و اگر افکار آزاد شد و باورمان آمد که می توانیم، خواهیم توانست؛ چرا که باور به توانایی، ما را توانا خواهد کرد.

بنابراین باید عزممان را جزم کنیم که پیش اجنبی دست دراز نکنیم که عمده، شرافت انسانی است. البته ملتی که بخواهد سر پای خود بایستد و خود به اداره ی کشور بپردازد در درجه ی اول لازم است بیدار شود.

امام (ره) در برخورد با بیگانگان این نکته مهم را اصل و اساس سیاست خود قرار می دهند که آنها مرز استقلال و آزادی ما را جز عدول از همه ی هویتها و ارزشهای معنوی و الهی مان نمی شناسند. خودباختگی در اندیشه ی امام سر منشأ همه گرفتاریها است و امام چاره ی اساسی آن را در اندیشه ی بازگشت به خویشتن و فرهنگ اصیل اسلام می دانند و امام در حقیقت جستجوگر استقلالی است که در پرتو فرهنگ غنی اسلام، با خروج از غرب زدگی و رسیدن به مرز خودباوری به دست می آید.

از این رو فرهنگ استکبار ستیزی و داشتن شعور سیاسی، دشمن شناسی و استقلال را که برگرفته از اندیشه و عمل امام راحل مان است، باید سرلوحه افکار و اعمال خود در مقابله با دشمنان و سلطه جویان قرار دهیم و همواره درصدد دفاع از شرف و اقتدار ملی خود برآئیم.

 

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

طلایه دار ظهور

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • جهادومقاومت
  • اجتماعی
  • سیاسی
  • خانواده
  • حجاب و عفاف
  • طوفان جاهلیت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس