طلایه دار ظهور

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

چپ و راست هر دو دلواپسند!!

28 اردیبهشت 1394 توسط زهرا

 

هر چه به دهم تیر تاریخ عقد قرار داد بین ایران و ۱+۵ نزدیک می شویم صدای ضربان قلب ایرانیان وطن پرست بیشتر به گوش می رسد.هراس و دلواپسی که امروز به اتیکت یگ گروه سیاسی برای گروه سیاسی دیگر تبدیل شده است امروز در بین هر دو گروه به بالاترین حد خود رسیده است چون کوچکترین لغزش و غفلت می تواند به آخرین لغزش ما تبدیل شود. نگرانی ها زمانی بیشتر می شود که صاحب نظران مختلف از متن بیانیه لوزان تفاسیر گوناگون می کنند و معتقدند این متن به شدت تفسیر بردار و سیال است و این یعنی هشدار!

 

 

مذاکرات هسته ای ایران با گروه ۱+۵ زمانی بیشتر نگرانمان می کند که هر دو جناح سیاسی در ایران به سمت و سوی بهره برداری های سیاسی از آن گام بر می دارند و ظاهراً می خواهند به زعم خودشان از این دریای پر تلاطم، ماهی های بزرگ انتخاباتی صید کنند در حالی که آغشته کردن این مذاکرات به منافع سیاسی و جناحی مانند آغشته کردن همان ماهی های انتخاباتی به سم کشنده ای است که حتی می تواند به خودکشی سیاسی ما منجر شود چون مه آلود کردن جو سیاسی داخلی و سوار شدن بر توسن های سرکش و عصیانگر “سیاسی بازی” باعث می شود تا تیم هسته ای ما حتی نتواند از انتقادات منطقی و دلسوزانه کارشناسان حقوقی، فنی و سیاسی بهره مند شود و از کنار همه آن ها به عنوان دعواهای سیاسی و جناحی بگذرد به طوری که امروز و در این فضای فراواقعی برخی به جای جدی گرفتن این انتقادات مبادرت به بحث های تبلیغاتی و برگزاری میتینگ های سیاسی می کنند که این نیز بیش از بیش بر ابهام و سیالیت فضا می افزاید.

منتقدان بیانیه لوزان معتقدند این متن چون تفسیر بردار است قابلیت های تهدید فراوانی برای ایران دارد.آن ها بر این باورند که بیانیه لوزان اگر منجر به توافق شود حامل سه خطر اساسی برای ماست:

۱- به رسمیت شناخته نشدن حق غنی سازی ایران

برخی از صاحب نظران معتقدند نمی توان از بیانیه لوزان این گونه استنباط کرد که ۱+۵ حق غنی سازی ایران را به رسمیت شناخته باشد.این در حالی است که یکی از اهداف اصلی معاهده «ان‌.پی‌‌.تی» دسترسی کشورهای عضو به فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز است که به صراحت در مفاد این معاهده بیان شده است. موضوع مهم این است که جزو طبیعت مقاصد صلح‌جویانه فناوری هسته‌ای، غنی‌سازی اورانیوم است در واقع این صاحب نظران معتقدند ۱+۵ این حق را از ما گرفته است و صرفاً یک برنامه محدود هسته ای را برای ما به رسمیت شناخته است.

به راستی آیا می شود بنا بر ان‌.پی‌‌.تی، استفاده از فناوری صلح‌آمیز جایز شمرده شده باشد؛ اما ماهیت اصلی موضوع هسته‌ای که غنی‌سازی اورانیوم است، به رسمیت شناخته نشده باشد؟

۲- خلع سلاح کامل جمهوری اسلامی ایران.

این خلع سلاح به فناوری های متعارف جمهوری اسلامی ایران از جمله توان موشکی و دفاعی ما برمی گردد با توجه به این که آمریکا و اروپا می دانند که ما بمب هسته ای نداریم آن ها با به راه انداختن یک بازی سیاسی و تبلیغاتی به دنبال دسترسی به سایر توانمندی های دفاعی ما هستند و هدف آن ها خلع سلاح مرحله ای و تدریجی ایران است.

۳- عدم لغو زیر ساخت تحریم ها و قدرت باز گشت پذیری برای ۱+۵.

طبق مفاد بیانیه لوزان صرفاً اجرای تحریم ها تعلیق می شود و رژیم تحریم ها همچنان برجاست.به عبارت دیگر ما تمام فعالیت های هسته ای خود را لغو می کنیم ولی آن ها اجرای تحریم ها را تعلیق می کنند.ایران تمام تعهدات خود را از قبیل امحای سوخت، نابودی رآکتور اراک و تعطیلی فردو را انجام می دهد و در مقابل اگر آژانس در راستی آزمایی های خود انجام تعهدات ایران را تأیید نمود! آن گاه تحریم ها طی یک فرایند چند ساله لغو می شوند.این در حالی است که اگر آن ها به تعهدات خود عمل نکنند ما نمی توانیم به نقطه اول برگردیم چون ما تمام داشته هایمان را نابود کرده ایم و غرب نیز به اهداف خود که همان نابودی توان ماست رسیده است. اگر ما تعهدات خود را اجرایی کنیم و در آن زمان آمریکا به تعهدات خود عمل نکند که احتمال آن نیز کم نیست، آن زمان است که برنامه ما ۶ سال عقب خواهد افتاد و این جا این سوال مطرح می‌‏شود که چه کسی قرار است این زمان ۶ ساله را جبران کند.

منتقدین معتقدند ما باید در متن توافق به شکل مشخص و صریح حق غنی سازی، لغو همزمان همه تحریم ها در روز توافق و محدود شدن مذاکرات به برنامه هسته ای را بگنجانیم و اگر آن ها تحریم ها را تعلیق می کنند ما نیز در توافق نامه قید کنیم که فعالیت های خود را تعلیق کنیم و برای حریف نیز تعهداتی لحاظ شود که نتواند به هر دلیلی توافق را نقض کند.

در مقابل تفسیر منتقدین، موافقین توافق هسته ای تفسیر دیگری دارند و این سؤالات را مطرح می کنند:

سوال اول این است وقتی حق غنی‌سازی جزو ماهیت فناوری هسته‌ای است و این حق، استفاده از انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز و همه فرایند چرخه سوخت ـ از جمله غنی‌سازی اورانیوم ـ را شامل می‌شود و اگر این یعنی کشور‌ها و سازمان‌های بین‌المللی نمی‌توانند خدشه‌ای به حق ایران در غنی‌سازی در داخل وارد آورند پس ما بر سر چه چیز مذاکره می کنیم؟اگر ما این حق را به طور اتوماتیک و با امضای ان پی تی به دست آورده ایم آیا عقلانی است که تیم مذاکره کننده ما این حق را از خود سلب کند و صرفاً به یک برنامه محدود هسته ای بسنده کند!؟ آیا عقلانی است که ما شعور سیاسی مردم، تیم هسته ای و به عبارت بهتر حاکمیت را تا این حد پایین بیاوریم که آن ها ایران را در قماری خود ساخته وارد کرده اند و می خواهند برای به دست آوردن چیزی که داریم چانه زنی کنند و مردم نیز کف و سوتش را بزنند!؟

سوال دوم این است اگر قرار است رژیم تحریم ها پابرجا باشد و ما همچنان تحریم باشیم کدام عقل سلیم تیم مذاکره کننده ما را از مسقط به ژنو، از ژنو به لوزان و از … به از…می برد تا همه هستی و شرفمان را بدهیم و در قبالش چیزی به دست نیاوریم؟ مگر ما برای لغو کامل و فوری تحریم ها آن هم همزمان با توافق، مذاکره نمی کنیم؟ آیا بهتر نیست هسته ای باشیم و تحریم؛ تا این که تحریم باشیم و هسته ای نباشیم؟

سوال سوم این است وقتی یکی از مهم ترین پشتوانه های ما که آمریکا را به پای میز مذاکره کشانده توان دفاعی و مقاومت ما در منطقه پر التهاب خاورمیانه است چگونه روزها، ماه ها و ساعت های طولانی مذاکره می کنیم تا آمریکا این توان را به نابودی بکشاند و ما را در مسیر عراق و لیبی قرار دهد؟ مگر مذاکره برای حفظ توان ما و به رسمیت شناخته شدن این توان نیست این چه عقلانیتی است که ما بادست خود می خواهیم تمام توان دفاعی و امنیتی خود را تقدیم آمریکا کنیم؟ اصلاً آیا تیم هسته ای ما حتی اگر بخواهد می تواند بر سر امنیت ملی و توان دفاعی ما معامله کند؟ آیا مذاکراتی که برای به رسمیت شناخته شدن یک توانمندی جدید است می تواند منجر به نابودی سایر توانمندی های ما بشود؟کدام منطق کور ما را وارد چنین مذاکرات خانمان براندازی نموده است!؟

 

 

 

حال تکلیف چیست ؟ وقتی از یک بیانیه تفاسیری تا این حد متفاوت و حتی متضاد ارائه می شود تکلیف چیست؟ تا چه میزان از این تضاد ها و تفاوت ها سیاسی است و برای بالا بردن قدرت چانه زنی تیم مذاکره کننده است؟هم چنان که در آمریکا نیز بخشی از مخالفت ها ناشی از یک جنگ زرگری بین اوباما و کنگره و جمهوریخواهان و دموکرات ها است تا قدرت بازی سازی تیم خود را بالا ببرند.

اما اگرهمه این تضادها را در قالب جنگ زرگری و در قالب سیاسی بازی تیم های سیاسی تفسیر کنیم خود را فریب داده ایم و اتفاقاً این خوش خیالی که تا حدودی به بلاهت شباهت دارد می تواند دام خود ساخته ای باشد که منطق تحلیل هایمان را تحلیل می برد و توان متمرکزمان را تجزیه می کند.

برای آن که از این فضای مبهم و کدر به سلامت به مقصد برسیم باید بدانیم در شرایط کنونی، ما به میزان بالایی عقلانیت سیاسی و انسجام درونی نیاز داریم چون اگر فضا این گونه کدر و سیال بماند دیر نیست روزی که آن چه سال ها به دست آورده ایم و دشمن به واسطه این داشته ها بر سر میز مذاکره با ما نشسته است را بر سر رقابت های جناحی به ثمن بخس بفروشیم و پیروزی در رقابت با جناح مقابل، منجر به شکست استراتژیک ما از دشمن قداری شود که در روز حادثه هر دو جناح چپ و راست را به راحتی چپ و راست می کند و میانشان تفاوتی قائل نمی شود.

پس بگذارید در فضایی شفاف صاحب نظران دغدغه های خود را بگویند. در ازدحام سوت و کف های انتخاباتی و زد و خوردهای سیاسی منافع ملی را له نکنید بگذارید مردم ما در کنار این که می دانند دیپلماسی عقلائی هسته ای ما منجر به شکسته شدن اجماع جهانی علیه ما شده است بدانند اشتباه در مذاکرات هم می تواند تعهدات فراتر از هسته ای را بر ما تحمیل کند و امنیت دفاعی و ملی ما را به خطر بیندازد.

بگذارید مردم ما در کنار اعتماد به علم و هنر تیم هسته ای بدانند تیم مقابل هم تجربه بالای بازی های دیپلماتیک را دارد و آمریکا به دنبال آن است تا امروزچیزی را که نتوانسته با جنگ به دست آورد در لوای دیپلماسی مزورانه به دست بیاورد به همین خاطر تیم هسته ای ما در شرایط حساسی قرار دارد به طوری که بیشتر از آن که سیاسی بازی های داخلی آن ها را کمک کند به تجمیع نظرات عقلا، علما و اهل فن نیاز دارد پس باب نقد های سازنده رانبندیم چون پرونده هسته ای ما یک پرونده ملی است نه دستاویزی سیاسی و جناحی تا برخی بر سر آن تجارت کنند.

بگذارید همچنان که مردم می دانند تیم هسته ای ما می خواهد ضمن اثبات حق هسته ای ایران، سایر توانمندی های دفاعی و امنیتی ما را حفظ نماید بدانند امریکا به دنبال باز کردن مسیری است تا ایران را نیز به سبک لیبی و عراق خلع سلاح کند و اگر تیم هسته ای ایران با عقلانیت و آرامش دشمن را رصد نکند ما می توانیم بازنده این بازی باشیم.

بگذارید مردم در کنار این که می دانند تمام تلاش تیم هسته ای ما برای لغو یک جا و همزمان تحریم هاست بدانند آمریکا نمی خواهد زیر ساخت های تحریم ها را به هم بریزد و مهم ترین پیچی که تیم مذاکره کننده ما به عنوان فرزندان این سرزمین بر سر آن به چانه زنی مشغول اند همین است.

بگذارید مردم ما هم مانند تیم هسته ای ما به این مهم برسند اگر قرار است تحریم ها بر سر جای خود باشند پس عقلانی آن است که هسته ای بمانیم و تحریم باشیم تا آن که همه کاسه کوزه هسته ای را جمع کنیم و همچنان تحریم باشیم.

بگذارید مردم بدانند اگر این اتنفاق بیفتد یعنی ما از ترس مرگ خودکشی کرده ایم و خودمان نیز بدانیم دیپلماسی یعنی همین! تو به دنبال به دست آوردن هستی و حریف نیز به دنبال گرفتن! دیپلماسی یعنی همین ! هر دو به دنبال فریب و پیچاندن هم! دیپلماسی یعنی بده بستان و رد و بدل شدن امتیاز! اما منطق همه دیپلماسی ها هر چند فریب آلود، مزورانه و رمز آلود آن است که فرصت هایش باید از تهدیدهایش بیشتر باشد و تیمی می تواند فرصت های بیشتری را صید کند که توان خواندن دست حریف و شناخت سناریوهای احتمالی او را داشته باشد و بتواند برای تمام این سناریو ها بدیل های منطقی داشته باشد.

در شرایط کنونی هر “سیاسی بازی” داخلی و هر حرکت ناسنجیده گروهی صرفاً دست مذاکره کنندگان ما را خالی می کند از برگزاری کارناوال های شادی و هیجان های انتخاباتی گرفته تا سرایش مصیبت نامه های سیاسی که بیشتر از آن که درد وطن در آن ها نهفته باشد حامل آرزوها و مطالبات جناحی است.

آن چه در شرایط کنونی می تواند کمی گره از کار سخت و طاقت فرسای مذاکرات به نفع ما بگشاید در کنار انسجام داخلی و جناحی اعتماد به نقدها و تحلیل های صاحب نظران و کارشناسانی است که فارغ از حب و بغض های سیاسی به دنبال گشودن رمزهای دیپلماسی رقبای ما هستند تا از این بزنگاه تاریخی به سلامت عبور کنیم و تیم مذاکره کننده باید بیش از همه از این نقدها استقبال نماید.

از سوی دیگر کوبیدن بر طبل رسوایی تیم های هسته ای سابق جز این که توان ما را تضعیف می کند نتیجه دیگری از آن حاصل نمی شود.حتی اگر فرض کنیم تیم های سابق اشتباه کرده اند مردم به دولت کنونی رأی داده اند که این اشتباهات تکرار نشوند نه آن که برای رسوایی تیم های قبلی رسوایی بزرگتری بار آید که به قیمت تمامیت کشور منجر شود.برعکس آن چه که اوباما می گوید آن ها نمی توانند دندان هسته ای ایران را بکشند بلکه تقابل های داخلی و اصطکاک های درونی می تواند دندان ما را بکشد و ما را خلع سلاح نماید.

 دکتر سارا فلاحی مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد ایلام

 نظر دهید »

نگاهی به جنگ یمن

28 اردیبهشت 1394 توسط زهرا

 

 

حمله هوایی عربستان سعودی به یمن که از بامداد پنج شنبه ۶ فروردین ماه تحت عملیاتی با نام “طوفان قاطعیت” آ غاز شده بود؛ سه شنبه اول اردیبهشت ماه با پذیرش آتش بس موقت پایان یافت.

اما ساعاتی پس از اعلام آتش بس، سخنگوی متجاوزان سعودی از آغاز عملیاتی جدید با نام “بازگرداندن امید به یمن” خبر داد و نیروهای سعودی با نقض آتش بس، حملات هوایی به یمن را مجددا از سر گرفتند. اما سه شنبه شب ۲۲ اردیبشت ماه با اعلام مجدد برقراری آتش بس موقت بنا بر توقف ۵ روزه ی حملات عربستان شد . هرچند اخبار دیگری مبنی بر نقض این آتش بس و انجام چند حمله مجدد به صعده ، صنعا و شبوه مخابره شده و آغاز این حملات که با هدف بازگرداندن منصور هادی به قدرت و تضعیف جریان انصارالله بود، تا کنون به نتیجه خاصی برای عربستان سعودی نرسیده است. تلفات انسانی جنگ یمن شامل کشته و زخمی شدن بیش از ۶ هزار نفر بوده است. تخریب صنایع زیرساختی، ساختمان های مسکونی، فرودگاه ها و جاده ها، بازار ها و اماکن تاریخی و مذهبی از دیگر ابعاد حملات وحشیانه سعودی هاست.

اما نکاتی چند درباره جنگ یمن قابل ذکر است:
۱-اهمیت استراتژیک یمن برای ایران و عربستان
حدود ۴۰ درصد جمعیت یمن را شیعیان تشکیل می دهند. قرابت ایدئولوژیک آنها با ایران سبب حمایت ایران و اقتدار گروه انصارالله شده است. دلیل دیگر اهمیت یمن برای ایران ، تسلط یمن بر خلیج عدن به عنوان گذرگاه مهم تانکرهای نفتی و راه دسترسی خلیج فارس به بازارهای بین المللی است.
علاوه بر این مسئله ثبات و اقتدار کشورهای منطقه و استقلال و حاکمیت مردمی در آنها مانع از تبدیل شدن آنان به پایگاه نظامی آمریکا و حیاط خلوت شدن آنان برای آمریکا و عربستان است، که این مسئله نیز برای جمهوری اسلامی اهمیت ویژه ای دارد.
اما در مقابل؛ اهمیت یمن به عنوان یک همسایه مهم برای عربستان به دلیل قدرت گرفتن نیروهای مردمی پس از پیروزی انقلاب و سقوط علی عبدالله صالح قابل توجه است. در این میان پس از سقوط دولت منصور هادی و فرار وی ، جایگاه چشمگیر شیعیان و انصارالله باعث هراس سعودی ها شده است. عربستان در صورت کنترل یمن می تواند مانع از شکل گیری حزب الله دوم و اقتدار نیروهای نزدیک به ایران شود. علاوه بر آن پیروزی مردم یمن و ایجاد ثبات و اقتدار در حاکمیت مردمی بدون دخالت خارجی، خطر بسیار مهم دیگری برای عربستان است چرا که تاثیر آنرا در الگو شدن قیام یمن برای شیعیان داخل عرستان و همینطور در مبارزات مردم بحرین خواهد دید.
۲_ چرا حمله زمینی جدی ای صورت نگرفت؟
در مدت قریب به ۵۰ روز ، نیروهای سعودی عملیات های هوایی بی وقفه ای در یمن به خصوص در صنعا پایتخت و صعده مرکز شیعیان و جریان انصارالله انجام داده اند. تعداد بمباران های هوایی نقاط مختلف یمن در برخی موارد به بیش از ۱۰۰ بمباران در ۲۴ ساعت نیز رسیده است.
اما چرا حمله زمینی صورت نگرفت؟ تجربه ی جنگ های قبلی سعودی ها با شیعیان حوثی در استان صعده و قدرت نیروهای شیعی در جنگ زمینی مهمترین علت سعودی ها در پرهیز از نبرد زمینی است. علاوه بر آن محدود بودن امکان عملیات های زمینی برای سعودی ها به شمال این کشور که مرکز شیعیان است؛ مهمترین دلایل عدم حمله زمینی به یمن بوده است.

این موضوع محل اختلاف سران دربار سعودی نیز بوده است که اثرات آن در تغییرات اخیر این کشور مشاهده شد و در ادامه مطلب می آید.
۳_زلزله در دربار سعودی
ملک سلمان ۸۰ ساله که با بیماری های مختلفی از جمله آلزایمر روبروست و اخیرا در دیدار هیئتی لیبیایی درخواست رساندن سلام مخصوص به سرهنگ قذافی را داشته است! کاریزما و اقتدار لازم برای حکومت را ندارد. پس از مرگ ملک عبدالله ، وی با وجود اختلافات داخلی شدید در دربار حاکمه، با دخالت و حمایت آمریکا به قدرت رسید و آغاز سریع جنگ را با حمله ی نابخردانه به یمن کلید زد. وی تغییرات گسترده ی اخیر در عربستان را به دلیل اختلاف نظر درباره اصل حمله به یمن و ادامه آن و اختلاف نظر درباره حمله زمینی و به سبب تثبیت قدرت خود انجام داد. وی سعود الفیصل وزیر خارجه ی ۴ دهه اخیر عربستان را به دلیل اختلاف بر سر ادامه جنگ در یمن برکنار، و عادل الجبیر که تربیت شده و سرسپرده محض آمریکاست را به جای وی منصوب کرد. وی همچنین مقرن بن عبدالعزیز را که خطری برای جایگاه وی بود از ولیعهدی برکنار و محمد بن نایف که چهره ای جوان تر است را به جای وی منصوب کرد. و در اقدامی که بوی کودتا از آن به مشام می رسید محمد فرزند جوان خود را به جانشینی ولیعهد و وزارت دفاع منصوب کرد. این تغییرات که با تغییر چند وزیر نیز همراه بود، نشان از عدم وحدت و ثبات و حاکی از اختلاف نظر درخصوص مسائل داخلی و منطقه ای و خصوصا جنگ در یمن بود. چنانچه اشاره شد از مهمترین مسائل مورد اختلاف که تغییرات اخیر نیز متاثر از آن صورت گرفت ، اختلاف بر سر ادامه و نحوه ی جنگ بود اما پس از تغییرات، نیز اختلافات تا حد زیادی باقی ماند. چنانچه اختلاف بر سر حمله زمینی به یمن همچنان محل مناقشه در بین منصوبین جدید و غالبا جوان دربار است.محمد بن سلمان وزیر دفاع و فرزند پادشاه از مدافعان حمله زمینی است، اما محمد بن نایف ولیعهد؛ مخالف این مسئله است و این مسئله سبب شده تا پس از تغییرات نیز حمله زمینی به یمن صورت نگیرد. اکثریت خاندان سعودی نیز موافق نظر محمد بن نایف اند و از طریق آمریکایی ها به دنبال منصرف کردن محمد بن سلمان از حمله زمینی به یمن بوده و هستند. اوج اختلافات داخلی دربار سعودی در پیام توئیتری طلال بن عبدالعزیز هجدهمین فرزند بنیانگذار حکومت سعودی انعکاس یافت که تصمیمات ملک سلمان برادر خود را “خلق الساعه” ،” بی حساب و کتاب” و “بر خلاف شریعت” دانست و اعلام کرد حاضر به بیعت با خلیفه جدید نیست.
۴_ وضعیت انصارالله در جنگ
نیروهای انصارالله در مدت حملات هوایی نیروهای متجاوز به جز سرنگونی تعداد انگشت شماری از هواپیماهای سعودی اقدام درخوری در نبردهای هوایی انجام ندادند. البته آن ها در این مدت باقیمانده هواداران منصور هادی و نیروهای القاعده در یمن را تا حد زیادی پاک سازی کرده و فراری دادند. پس از فرار منصور هادی موقعیت انصارالله در داخل بسیار مستحکم تر و اتحاد شیعه و سنی بیشتر شده و ضربات سختی به نیروهای القاعده وارد آمده است. هرچند در این مدت نیروهای انصارالله درگیری های مرزی پراکنده ای با نیروهای سعودی داشتند که در همه آنان پیروز بوده و قدرت خود را در نبرد زمینی به رخ کشیدند. یک نمونه آن به به تصرف دراوردن چهار موضع نظامی عربستان در منطقه مرزی الملاحیظ توسط نیروهای متحد انصارالله و قبایل بود. این عملیا با نفوذ در مناطق جیزان و نجران با بدست اوردن سلاح ها و تجهیزات چشمگیری همراه بود.
سخن پایانی
با توجه به بیانات رهبری معظم انقلاب در دیدار مداحان در ۲۱ فروردین ماه ؛ با این عنوان که: ” کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام میدهد، عیناً همان کاری است که صهیونیست‌ها در غزّه انجام دادند…. سعودی‌ها در این مسئله خسارت خواهند کرد، ضرر خواهند کرد و به‌هیچ‌وجه پیروز نخواهند شد. دلیل خیلی واضحی دارد؛ دلیلش این است که توانایی‌های نظامی صهیونیست‌ها چندین برابر توانایی نظامی این سعودی‌های کذا و کذا [است]؛ چندین و چند برابر اینها، آنها توانایی نظامی داشتند؛ طرف مقابل آنها هم غزّه‌ی یک وجبی بود. اینجا طرف مقابل یک کشور است، یک کشور ده‌ها میلیونی؛ یک ملّت، کشور پهناور و وسیع. اگر آنها توانستند در غزّه پیروز بشوند، اینها هم خواهند توانست در اینجا پیروز بشوند؛ البتّه اگر آنها هم پیروز میشدند، باز پیروزی اینها احتمالش صفر بود؛ الان احتمالش زیر صفر است. اینها قطعاً ضربه خواهند خورد؛ قطعاً بینی سعودی‌ها به خاک مالیده خواهد شد.”

و بیانات ایشان در دیدار چهارشنبه گذشته با رییس جمهور عراق که :” سعودی ها در یمن مرتکب خطای بدی شدند و اثرات آن گریبان خود آنان را خواهد گرفت”؛ لزوم اتخاذ دیپلماسی فعالانه تر در منطقه و در این شرایط حساس ضرورتی انکار ناپذیر است. حال آنکه توجه بیش از حد وزیر محترم خارجه و دستگاه دیپلماسی به مذاکرات و انفعال آنان در مسائل منطقه ای کاملا مشخص است. در این شرایط ضرورت دارد که وزارت خارجه از وزارت امور مذاکرات هسته ای به وزارت خارجه ای فعال و موثر در مسائل منطقه ای و البته جهانی بدل شود ، چرا که اقتدار منطقه ای ما در مذاکرات نیز اثر گذار خواهد بود.
به امیدی پیروزی ملت مظلوم یمن و سقوط آل سعود خونخوار
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

 نظر دهید »

طراح و عامل اصلی حوادث یمن آمریکاست/ برادرکشی و تسلط گروه‌های تروریستی در منطقه از مصادیق «جاهلیت مدرن»

28 اردیبهشت 1394 توسط زهرا

 

 

 

رهبر معظم انقلاب، در خجسته سالروز بعثت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص)، رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مسئولان و کارگزاران نظام، سفرای کشورهای اسلامی و قشرهای مختلف مردم، با تأکید بر لزوم بهره گیری از درس های بعثت برای مقابله هوشیارانه با جاهلیت مدرن امروز که بسیار خطرناک تر و مجهزتر از جاهلیت قبل از اسلام است، استکبار و در رأس آن امریکا را عامل اصلی شکل گیری «جاهلیت مدرن» دانستند و گفتند: تجربه 35 سال گذشته جمهوری اسلامی ایران، نشان داده است که امت بزرگ اسلامی با حفظ دو اصل «بصیرت» و «عزم و همت» می تواند در مقابل این جاهلیت بایستد و آن را شکست دهد.
رهبر انقلاب اسلامی با تبریک عید بزرگ و تاریخی مبعث به ملت ایران و مسلمانان جهان و همه انسانهای آزاده، بشریت را نیازمند درس های بعثت و بازخوانی این درس ها دانستند و افزودند: بعثت پیامبر (ص) برای مقابله با جاهلیتی بود که نه فقط مخصوص جزیرة العرب، بلکه بر امپراطوری های آن روز دنیا نیز حاکم بود.
حضرت آیت الله خامنه ای دو عنصر اصلی این جاهلیت را «شهوت» و «غضب» برشمردند و خاطرنشان کردند: اسلام در آن زمان به مقابله با عرصه وسیعی از گمراهی در زندگی انسانها پرداخت که از یک طرف ناشی از شهوات نفسانی و جنسی مهار گسیخته و از طرف دیگر ناشی از حاکمیت غضب و قساوت ویرانگر بود.
ایشان با اشاره به باز تولید جاهلیت دوران قبل از اسلام در عصر کنونی، بر همان دو پایه «شهوت» و «غضب»، افزودند: امروز نیز شاهد شهوت رانی بی منطق و بی مهار و قساوت و کشتار بی حد و مرز هستیم با این تفاوت که جاهلیت کنونی متأسفانه مجهز به سلاح علم و دانش شده و بسیار خطرناک تر است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: البته در مقابل، اسلام نیز مجهزتر و نیروی عظیم اسلامی با استفاده از ابزارهای گوناگون در دنیا گسترده شده و امید به موفقیت نیز بالا است اما شرط آن «بصیرت» و «عزم و همت» است.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه شرایط کنونی کشورهای اسلامی و ناامنی، برادرکشی و تسلط گروههای تروریستی در کشورهای منطقه، نمونه هایی از جاهلیت مدرن امروز است که نتیجه طراحی قدرتهای استکباری و در رأس آنها آمریکا است، گفتند: آنها برای اجرای اهداف شوم و حفظ منافع خود، از تبلیغات گسترده مبتنی بر دروغ نیز استفاده می کنند که نمونه آن ادعای آمریکاییها در مبارزه با تروریسم است.
ایشان خاطرنشان کردند: امریکاییها در حالی این ادعاها را مطرح می کنند که خودشان به دست داشتن در ایجاد خطرناک ترین گروههای تروریستی همچون داعش اذعان کردند. امریکاییها رسماً از گروههای تروریستی در سوریه و پشتیبانان آنها حمایت می کنند، امریکاییها از رژیم جعلی صهیونیستی که فلسطینی ها را در غزه و ساحل غربی مورد فشار قرار داده است، حمایت می کنند اما در شعارهایشان، به دروغ مدعی مبارزه با تروریسم هستند و این، همان «جاهلیت مدرن» است.
رهبر انقلاب اسلامی همه کشورهای اسلامی را خطاب قرار دادند و گفتند: ملت ایران، امت بزرگ اسلامی و زمامداران کشورهای اسلامی، بدانید، ما می توانیم در مقابل این جاهلیت بایستیم.
حضرت آیت الله خامنه ای، محور اصلی سیاستهای خباثت آلود استکبار در منطقه را، در شرایط کنونی، ایجاد جنگ های نیابتی خواندند و تأکید کردند: آنها به دنبال منافع خود و پر کردن جیب کمپانی های اسلحه سازی هستند، بنابراین کشورهای منطقه باید هوشیار باشند تا اسیر این سیاست ها نشوند.
ایشان یکی دیگر از ادعاهای دروغین امریکا را، ادعا درخصوص امنیت منطقه خلیج فارس دانستند و افزودند: امنیت خلیج فارس مربوط به کشورهای این منطقه است که دارای منافع مشترک هستند و نه امریکا. بنابراین امنیت منطقه خلیج فارس باید بوسیله کشورهای همین منطقه تأمین شود.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه امریکا بدنبال تأمین امنیت منطقه خلیج فارس نیست و صلاحیت اظهار نظر در این خصوص را هم ندارد، گفتند: اگر منطقه خلیج فارس امن باشد، همه کشورهای منطقه از این امنیت بهره مند خواهند شد اما اگر خلیج فارس ناامن شود، برای همه کشورهای منطقه ناامن خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنه ای نمونه دیگر از دروغ بودن ادعای امریکاییها مبنی بر تلاش برای حفظ امنیت منطقه را، اوضاع تأسف بار یمن خواندند و افزودند: امروز یمن به صحنه کشتار کودکان و زنان بیگناه تبدیل شده است که عامل آن کشورهای به ظاهر مسلمان هستند اما طراح و عامل اصلی آن، امریکا است.
ایشان با اشاره به ادعای دروغین دیگر امریکاییها مبنی بر حمایت ایران از تروریسم، خاطرنشان کردند: ملت ایران با تروریسمی که با پول و حمایت امریکا، در داخل کشور، سربلند کرده بود، قاطعانه مقابله کرد، آن وقت ایران متهم به حمایت از تروریسم می شود! در حالیکه آن کسی که آشکارا از تروریسم حمایت می کند، امریکا است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ملت ایران همواره در مقابل تروریسم و حامیان آنها بوده و خواهند بود گفتند: ملت ایران با همه کسانی که در عراق، سوریه، لبنان و سرزمین های اشغالی در مقابل خطرناک ترین تروریست ها و صهیونیست های تروریست ایستاده اند، همکاری خواهد کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای با یادآوری مجدد اقدامات تروریستی امریکا، خطاب به دولتمردان امریکایی گفتند: تروریست شما هستید، اقدامات تروریستی، کار شما است، ما با تروریسم مخالف هستیم و با آن مبارزه و از هر مظلومی نیز حمایت خواهیم کرد.
ایشان ملتهای یمن، بحرین و فلسطین را از جمله ملتهای مظلوم دانستند و خاطرنشان کردند: در حالیکه در صدر اسلام، مشرکین مکه در ماه حرام، جنگ را متوقف می کردند: امروز در یمن، در ماه رجب که ماه حرام است، بر سر مردم بیگناه این کشور بمب و موشک ریخته می شود.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه حمایت از مظلوم دستور صریح اسلام است، افزودند: ما هر اندازه که بتوانیم از مظلوم دفاع و با ظالم مقابله خواهیم کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای کشورهای منطقه را به هوشیاری در قبال سیاست استکبار برای ایجاد دشمن موهوم و ترساندن این کشورها از یکدیگر، فراخواندند و گفتند: آنها تلاش دارند تا دشمن اصلی را که استکبار و وابستگان آنها و صهیونیست ها هستند، در حاشیه نگه دارند و کشورهای اسلامی را در مقابل یکدیگر قرار دهند، بنابراین باید با این سیاست که همان جاهلیت مدرن است، مقابله کرد.
ایشان با تأکید بر اینکه ملتهای منطقه بیدار شده اند، خاطرنشان کردند: شاید بتوان بیداری اسلامی را برای دوره ای موقت سرکوب کرد اما بیداری و بصیرت، سرکوب شدنی نیستند و امروز ملت ایران و بیشتر ملتهای منطقه، آگاه و هوشیار هستند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند، قدرتهای استکباری سالها است که در تلاش برای سرکوب بیداری و مقاومت در منطقه هستند و در 35 سال گذشته نیز از هیچ تلاشی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به عنوان محور این بیداری فروگذار نکرده اند، اما همواره شکست خورده اند و بعد از این هم شکست خواهند خورد.
 پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، حجت الاسلام والمسلمین روحانی رئیس جمهور، با تبریک عید مبعث، بعثت پیامبر اسلام(ص) را به معنای برانگیخته شدن انسانیت و آغاز دوران جدیدی برای جامعه ایمانی خواند و افزود: طبق آموزه های بعثت، آنچه می تواند تاریخ آینده و جامعه توأم با قسط و عدل را بسازد، نه شمشیر و گلوله و کاخ های مرتفع، بلکه حق و وحی است.
وی با بیان اینکه شریعتی که پیامبر(ص) برای مردم آورد، حکمت، عدالت، فضیلت و کمالات اخلاقی است، گفت: شریعت اسلامی نسبتی با خشونت ندارد و آنها که می خواهند شریعت را در کنار خشونت قرار دهند، چیزی از شریعت نفهمیده اند.
رییس جمهور با اشاره به ترویج تفرقه و توهم ایران هراسی در میان مسلمانان و با بیان اینکه ایران از آغاز به دنبال صلح، عدالت، کمک به دیگران و ایستادگی در برابر ظلم و زورمداران بوده و زیر بار ظلم و زیاده خواهی نخواهد رفت، خاطرنشان کرد: ایران به هیچ کشوری تجاوز نکرده و نمی کند اما اگر مورد تجاوز قرار بگیرد، پاسخش همانند دفاع هشت ساله پشیمان کننده خواهد بود.
آقای روحانی با بیان اینکه ایران چیزی بالاتر از حقوق قانونی خود را نمی خواهد، خطاب به کشورهای مسلمان منطقه و همسایگان، تاکید کرد: به کمپ پیامبر(ص) و قرآن پناه ببرید، و به سوی کمپ دیوید نروید، چرا که تنها اردوگاه اسلام و پیامبر (ص) می تواند منجی شما باشد.

 نظر دهید »

آل سعود دنیا زده و دچار سردرگمی سیاسی است

28 اردیبهشت 1394 توسط زهرا

 

 

آیت اله “سیدمجتبی طاهری خرم آبادی"، نماینده استان ایلام در مجلس خبرگان رهبری در خصوص اقدامات اخیر عربستان و تایید حکم اعدام شیخ نمر از سوی آل سعود گفت: این اولین خطای دولت عربستان نیست که مرتکب شده است عربستان همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند مدتهاست که دچار عدم وقار در سیاست خارجی و جوان زدگی شده است و بخاطر اینکه با اعتراضات درونی مواجه شده اند سعی در این دارند این مشکلات را بصورت بیرونی حل کنند که این یکی از انگیزه های آنان است و مسئله بعدی و اساسی اختلاف افکنی بین شیعه و سنی است.

وی ادامه داد : افراد جدیدی که الان در راس حکومت عربستان هستند آلت دست رژیم صهیونیستی هستند و حمله ناجوانمردانه آنها به زنان و کودکان و غیرنظامیان بی گناه در یمن نشاندهنده این موضوع است که اینها سعی در تضعیف ریشه اسلام و درست کردن حاشیه امن برای رژیم اسرائیل دارند.

آیت اله طاهری خرم آبادی اظهار کرد : رژیم عربستان تا الان حتی یکبار در مقابل صهیونیستهای جنایتکار که بارها بر مسلمانان حمله کرده اند ، موضع گیری نکرده است و کارهای اکنون عربستان در هیچ مبنای حقوقی جای ندارد من جمله حکم اعدام روحانی مبارز و برجسته جناب شیخ نمر که فقط به جرم گفتن حرف حق و خواسته مردم عربستان زندانی شده است ، این رژیم باید از جوانهای بی منطق و نارسیده ای که اقدامات حاد سیاسی و جنگ طلبانه می کنند دوری کند و به سمت عقل گرایی حرکت کند.

نماینده مردم استان در مجلس خبرگان رهبری ابراز کرد : رژیم آل سعود دنیا زده شده و دچار سردرگرمی سیاسی است ، اینها اگر یک ذره شعور سیاسی داشتند هیچگاه دست به چنین حرکتی نمی زدند ، تمامی اعمال اینها محکوم و غیرفابل پذیرش است و باید بدانند اعدام شخصیت بی نظیری مثل آیت الله شیخ نمر بی پاسخ نخواهد ماند.

 

 نظر دهید »

به آتش کشیدن پرچم منحوس اسرائیل و آمریکا در یوم النکبت

28 اردیبهشت 1394 توسط زهرا

دانشجویان دانشگاه آزاد ایلام،  در یوم النکبت همزمان با دانشگاهیان بسیجی سراسر کشور پرچم رژیم منحوس اسرائیل و آمریکا را به آتش کشیدند و انزجار خود را از سیاست‌های ضد انسانی آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه و مخصوصا یمن اعلام کردند.

۲۴ اردیبهشت ماه مصادف با سالروز تشکیل رژیم جعلی و منحوس اسرائیل است، مسلمانان این روز را یوم النکبت نام گذاری کرده اند.

 

 نظر دهید »

اولین بوسه آل سعود بر تابوت خود!

28 اردیبهشت 1394 توسط زهرا

 

 





یادداشت:: عربستان یمن را مورد تجاوز قرار می دهد،آمریکا و هم پیمانان غربیش به همراه اسرائیل و برخی دول مرتجع عربی از این تجاوز آشکار حمایت می کنند و تمام قواعدبین المللی را زیر پا می گذارند .ماجرا چیست؟این سوال مهمی است که باید پاسخ داده شود.ائتلاف آمریکایی-صهیونیستی –عربی در فاصله چند ماه سه بار تشکیل می شود.

بار اول علیه بشار اسد و حکومت شیعی عراق بار دوم به ظاهر علیه داعش و این بار علیه یمن! آیا یمن کشور دیگری را مورد تجاوز قرار داده است؟ آیا امنیت منطقه ای و یا جهانی را به خطر انداخته است؟ آیا به سلاح هسته ای دست پیدا کرده است و می خواهد جهان را با تسلیحات هسته ای خود نابود کند؟آیا حقوق بشر را به خطر انداخته است؟ آیا به پایگاه تروریسم بین المللی تبدیل شده است؟ آیا مردم یمن تقاضای کمک کرده اند که از شرایط جدید نجات پیدا کنند؟ نه یمنی ها فقط علیه حکومت دیکتاتوری حاکم بر کشورشان انقلاب کره اند و می خواهند سرنوشت خودشان را رقم بزنند اما چرا به یکباره مورد تجاوز یک ائتلاف مرتجع قرار می گیرند؟

برای پاسخ به سوالات فوق باید به چند نکته مهم اشاره کرد:

 

۱-عربستان به عنوان رهبر این ائتلاف مرتجع مطرح است.این نکته تأمل بر انگیز ماجراست.

 

۲-اسرائیل در صف مقدم حملات هوایی علیه یمن قرار دارد.

 

۳-آمریکا و غرب که در حال مذاکرات هسته ای با ایران هستند از این تجاوز آشکار حمایت می کنند و بعضاً به طور مستقیم با عربستان همراه هستند.

 

۴-دولت های مرتجع عربی که از قیام های مردمی علیه سیستم سیاسی قبیله ای و مرتجع خود در هراس هستند حامیان و تشکیل دهندگان اصلی ائتلاف علیه یمن هستند.

 

۵-یمن یک کشور شیعی است و انصار الله به عنوان یک گروه انقلابی و خواهان حکومت اسلامی در مرکز تحولات یمن قرار دارد.

 

۶-یمن حامل موج دوم بیداری اسلامی است که دولت های مرتجع عرب برای فرار از آن با حمایت از داعش تلاش نمودند آن را به جنگ مذهبی بین شیعه و سنی تبدیل کنند.

 

۷- ائتلاف اول که علیه بشار اسد و دولت عراق تشکیل شده بود با شکست های پی درپی تروریسم تکفیری در عراق و سوریه شکست خورده است.

 

۸-ناکارآمدی ائتلاف دوم علیه داعش با مشخص شدن ماهیت این ائتلاف برای مردم منطقه

 

۹-تلاش های آمریکا، اسرائیل و متحدان عرب آن ها برای تضعیف جبهه مقاومت از جنگ سی و سه روزه اسرائیل علیه حزب الله وجنگ های ۸ روزه و ۵۱ روزه علیه غزه تا تقابل داعش با سوریه و عراق با شکست مواجه شده است.

 

۱۰-ایران در حال از سر گذراندن یک دوران نوین دیپلماسی در جهان و منطقه است که می تواند نقش جهانی و منطقه ای خود را گسترش دهد.

 

نتیجه موارد ده گانه فوق شکست فاحش عربستان و متحدین منطقه ای و فرا منطقه ای آن در برابر ایران و جبهه مقاومت حامی آن است. در واقع عربستان در دعوای منطقه ای خود با ایران که از اول انقلاب وارد یک فاز جدیدی شد راهبردهای گوناگونی را اتخاذ کرده است تا نقش ایران را به چالش بکشد. همراهی و مساعدت دلاری، جغرافیایی و تسلیحاتی صدام در برابرایران، قرار گرفتن در جبهه اسرائیل و آمریکا و تقابل با جبهه مقاومت مخالف اسرائیل، تلاش برای انحراف بیداری اسلامی، حمایت از تروریسم تکفیری در سوریه و عراق و … نتیجه این خطاهای استراتژیک شکست راهبردی عربستان وکاهش نقش منطقه ای آن و در مقابل افزایش نقش ایران در منطقه بوده است. جبهه مقاومت حامی ایران که عربستان به همراهی اسرائیل و آمریکا و سایر کنشگران مرتجع عربی به دنبال تضعیف آن بودند تا در نهایت ایران را تضعیف کنند وارد دوران نوینی از حیات سیاسی و نظامی خود شده است تا جایی که دامنه و گستره این جبهه به یمن که عربستان آن را حیات خلوت خود می داند رسیده است؛این یعنی این که جبهه مقاومت نه تنها تضعیف نشده است بلکه به مرزهای عربستان هم رسیده است.

 

نتیجه این مهم باز هم نشان دهنده نقش پر رنگ ایران در منطقه است، گروه ۱+۵ به عنوان قدرت های بزرگ جهانی بر سر میز مذاکره با ایران هستند تا به شکل مسالمت آمیز مسئله هسته ای ایران حل شود و این یعنی قدرت دیپلماسی ایران که می تواند شکست دیگری برای عربستان باشد چون اگر ایران در این مذاکرات موفق شود دیگر نمی توان با مطرح کردن ایران به عنوان تهدید منطقه ای از فشار قدرت های فرا منطقه ای بر آن استفاده نمود.

 

عربستان به جای همراهی با ایران و سایر کشورهایی اسلامی که در برابر اسرائیل قرار دارند تا کنون با اسرائیل همراهی نموده است در حالی که اسرائیل با شکست در جنگ های نیابتی نشان داد که نمی تواند متحد قدرتمندی برای عربستان باشد و از عربستان به عنوان ابزاری برای ایجاد تفرقه در بین کشورهای اسلامی استفاده می کند تا با شکاف در بین کشورهای اسلامی از پتانسیل مقاومت آن ها در برابر خود بکاهد.

 

شکست داعش و تروریسم تکفیری و افشای ماهیت ضد بشری و ضد اسلامی آن ها برای مردم منطقه و جهان از یک طرف، پتانسیل مقاومت در برابر نظام آل سعود در بین گروه های معترض در عربستان خصوصاً شیعیان این کشور، ساختار مرتجع، قبیله ای و غیر دموکراتیک سیاسی حاکم بر عربستان به همراه ایدئولوژی مذهبی واپسگرا و غیر جذاب حاکم بر این کشور باعث شده است تا آل سعود از ترس فرو ریختن نظام سیاسی خود به یک فرافکنی جدید دست بزند، آن ها برای فرار از مشکلات داخلی وقتی از جنگ شیعی –سنی که با حمایت از داعش به راه انداختند نتوانستند به نتایج مورد نظر خود برسند حال با تشکیل یک ائتلاف مرتجع و با تجاوز به یمن در حال دست و پا زدن هستند تا نقش منطقه ای خود را باز تولید نمایند و در برابر ایران دوباره قد علم کنند چون نمی توانند به زعم خودشان بپذیرند که ایران بعد از بیروت، دمشق و بغداد صنعا را به عنوان چهارمین پایتخت جهان عرب فتح کند.

 

این در حالی است که اقبال این کشورها به ایران نه به خاطر نظامی گری و یا استیلای نظامی ایران است بلکه دیپلماسی عمومی و همراهی واقعی و انسانی ایران با این کشورها باعث اقبال مردم این کشورها به سمت ایران شده است.

 

عربستان مانند اسرائیل از توافق ایران با ۱+۵ به وحشت افتاده است ودر شرایط کنونی با تجاوز به یمن و مقابله با انصار الله به عنوان یک گروه حامی ایران به دنبال تضعیف جایگاه ایران در مذاکرات با گروه ۱+۵ است. نکته قابل توجه در این شرایط این است که همان گونه که آمریکا با طناب صهیونیست ها به چاه عراق افتاد این بار عربستانی ها هم با همین طناب در باتلاق یمن افتاده اند، چون اسرائیل به دنبال گسترش دامنه جنگ بین مسلمان هاست تااز قبل درگیری مسلمان ها با هم امنیت خود را تأمین کند و هورا و هلهله سیاسی آن ها بعد از تجاوز عربستان به یمن ناشی از موفقیت این استراتژی است.

 

از طرف دیگر عربستان با این تجاوز ضمن این که باعث ایجاد حمیت جمعی در بین یمنی ها می شود زمینه برای تشکیل بسیج مردمی به سبک انقلاب اسلامی ایران، مانند آن چه در عراق و سوریه شکل گرفته است فراهم می کند و در صورت طولانی شدن جنگ با یمن این بسیج مردمی می توانند حتی زمینه جدایی استان های اسماعیله از عربستان که یمنی و زیدی نشین هستند را فراهم آورند و باعث تجزیه عربستان شوند.

 

کافی است جنگ با شلیک چند موشک به قلب ریاض و به سمت عرب های خوش پوش و خوش خوراک و تنبل حجازی ادامه یابد آن وقت تکلیف مردانی که تا کنون به جای اسلحه ساز و تنبک به دست گرفته اند در مقابل یمنی هایی که جنگجو هستند و به واسطه بافت قبیله ای حاکم بر زندگی آن ها در تمام خانه هایشان سلاح یافت می شود و مشق شبشان شلیک با اسلحه است مشخص شود!خطای راهبردی که عربستان با حمله به یمن مرتکب آن شده است در واقع اولین بوسه آل سعود بر تابوت خود است.

 

این تجاوز و همراهی مستقیم کشورهای غربی، مدعی حقوق بشر و دموکراسی با آن بار دیگر نشان داد که واقعاً و به قول خانم تاچر سازمان ملل فقط برای جهان سوم ساخته شده است.

 

وقتی خانم تاچر در جنگ فالکلند با این سؤال دوستان انگلیسیش مواجه شد که تجاوز ما به این جزایر مخالف قوانین سازمان ملل است گفت: ما سازمان ملل را برای جهان سوم ساخته ایم!

 

 

 

 نظر دهید »

آل سعود عابر بانک آمریکا و رژیم کودک کش صهیونیستی

28 اردیبهشت 1394 توسط زهرا



 

 

مردمان بی دفاع یمن قربانی طرح های توسعه طلبانه آمریکا و رژیم کودک کشی صهیونیست در خاورمیانه اند.

کشور یمن در جنوب غربی آسیا و در جنوب شبه جزیره عربستان واقع در خاورمیانه قرار گرفته و پایتخت آن کشور صنعا است، جمعیت یمن حدود ۲۳ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر است و زبان رسمی آن عربی و واحد پول آن ریال یمن است.

 

یمن حدود ۵۲۷.۹۶۸ کیلومتر مربع وسعت دارد، دارای ۲ ساحل مهم است، ساحل غربی در کرانه دریای سرخ و ساحل جنوبی در کرانه دریای عرب و همچنین دارای ۲۰۰ جزیره است که مهمترین آنها جزایر سقطره در دریای عرب است، ۶۰ تا ۶۵ درصد مردم یمن مسلمان سنی و ۳۵ تا ۴۰ درصد شیعه هستند.

 

یمن کشوری عمدتا قبیله ای است و در بخش های کوهستانی شمال کشور حدود ۴۰۰ قبیله زیدی وجود دارد و بخشی از یمن ها ایرانی تبار هستند، کشور یمن دارای ۲۱ استان است.

 

دلایل اصلی حمله به یمن، نگرانی عربستان و مصر و آمریکا و رژیم کودک کش صهیونیست، ناشی از چند ضرورت عمده برای آن کشورهاست:

 

۱- درگیر کردن کشورهای مسلمان خاورمیانه با همدیگر برای تثبیت امنیت رژیم صهیونیستی و فراموش شدن نهضت فلسطین و بیت المقدس به عنوان اولین قبله مسلمین .

 

۲- ایجاد بحران و آشوب در منطقه خاورمیانه به منظور تثبیت حضور دائمی آمریکا جهت سلطه و توسعه طلبی در منطقه.

 

۳- عربستان و مصر و بحرین و … به دلیل مشکلات داخلی ناشی از اعتراضات شاهزادگان و اخوانی ها و توده های مردمی و مهار آتشفشانی که در درون جامعه عربستان و مصر و بحرین و … فوران کرده، به منظور ایجاد دوباره وحدت ملی از طریق درگیری نظامی با حمله به یمن مظلوم و بی دفاع و کشتن زنان و کودکان با سلاح های اجاره ای از آمریکا و رژیم صهیونیستی دست به این اقدام ضد انسانی زده اند.

 

۴- هارمونی در سیاست خارجی آمریکا و عربستان با اقدامات ضد و نقیض از طریق قدرت نمایی و بحران آفرینی در منطقه.

 

۵- ایجاد بحران در منطقه با حمله یمن به منظور فریب افکار عمومی برای حفظ ارتش سری آمریکا و عربستان یعنی گروهک تروریستی داعش.

 

۶- ضرورت رفع نگرانی های امنیتی رژیم صهیونیستی در منطقه و رژیم های مرتجع عربی و عربستان.

 

۷- مهار قدرت روز افزون ایران در منطقه ژئوپلتیک و ژئو استراتژیک خاورمیانه.

 

۸- عربستان و حاکمان آل سعود عابر بانک آمریکا و رژیم کودک کش صهیونیستی می باشند.

 

هزینه نبردهای ۳۳ روزه حزب الله لبنان و ۲۲ روزه و ۵۱ روزه حماس با ارتش رژیم صهیونیست و هزینه جنگ های افغانستان و عراق و حضور دائمی ارتش آمریکا در خاورمیانه توسط حاکمان آل سعود، تهیه و تامین می شود.

 

۹- شاهزادگان تن پرور و نازک نارنجی آل سعود مدیر اطاق جنگ و طراح مدیریت حمله به یمن نیستند، بلکه آمریکا و رژیم صهیونیستی مدیران و فرماندهان اصلی طراحان جنگ به فقیر ترین کشور یعنی یمن می باشند.

 

 

 

 نظر دهید »

فرهنگ استکبارستیزی و دشمن‌شناسی برگرفته از اندیشه و عمل امام (ره) است

23 اردیبهشت 1394 توسط زهرا

 

 

دشمن شناسی و استکبار ستیزی از مهمترین عناصر فرهنگ و تمدن درحیات اجتماعی اسلام است.

جاودانگی و استمرار این اندیشه ، بیش از هر چیز مرهون سعی و تلاش رادمردان، بزرگان و فرزانگانی است که با همت والای خویش گام در این راه نهادند و همچون نوری در دنیای ظلمانی، جوامع بشری را هدایتگری کردند و مردم را به قسط و عدالت، سعادت و آزادی و استقلال فراخواندند.

امام خمینی خود یکی از این دشمن ستیزان آگاه و بلند آوازه بودند که با تکیه بر روح ذلت ناپذیری و ستم ستیزی فریاد «هیهات من الذله» را که برگرفته از اسلام ناب محمدی (ص) بود سردادند و این فریاد که از عمق ایمان او نشأت می گرفت لرزه بر پیکره ی  بیگانگان و بیگانه پرستان افکند.

از کلام و کلماتش کرامت می بارید و مشعل امید را در دلهای سرد و فسرده بر می افروخت و همچون اکسیری ناب مس دلها را مبدل به طلای خالص می ساخت و نهیبش صاعقه ای بود برای نوکران استکبار و حرکتش حرکتی پر از جوشش بود و توکل و تقوایش بارقه ای بود برای جذب عدالت جویان و رسانیدن آنان به ساحل نجات.

امام (ره) رهبری الهی بود که جز به رسالت الهی خود فکر نمی کرد، در راستای این رسالت، اندیشه و عملی ضد استکباری داشت و سازشکاری نمی کرد و به قول شهید دکتر فتحی شقاقی، امام خمینی (ره) ابرمردی بود که از هیچکس نمی هراسید و چنانچه تمامی مردم بر ضد او مجتمع می شدند، تزلزلی در روحیه اش ایجاد نمی شد.

چنین رهبر ضد استکباری، سازش ناپذیر و قاطعی در مبارزات آزادی بخش ملل محروم و تحت ستم، راهی نوین ارائه داد والگوی مبارزاتی او الگویی جدید برای آزادی خواهان جهان اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان بود.

ایشان در طول مبارزات خویش، خصوصاً در دوران خیزش سراسری منتهی به پیروزی انقلاب همواره شاخصه های مهمی چون؛ شعور سیاسی، دشمن شناسی و استقلال را سرلوحه عمل خود قرار داده بود و به عنوان یک چهره ی شاخص و یک رهبر قاطع که در تاریخ مبارزات سیاسی ایران و جهان کم نظیر بود نمایان گشت؛ چنان که همه به این امر اذعان داشته و به آن اعتراف می کردند.

لوسین ژرژ، خبرنگار روزنامه ی فرانسوی لوموند در همین رابطه می گوید: «آیت الله عزمی راسخ و کامل دارد و درصدد قبول هیچ گونه مصالحه ای نیست؛ مصمم است که در مبارزه ی خود علیه شاه تا پایان پیش برود». و برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، در کمال سرافکندگی از شکست استراتژی های نو به نو آمریکا، اعتراف می کند که: « «امام»خمینی یک انسان سازش ناپذیر است» بدون تردید، این خصیصه امام از ضروریات حرکت تکاملی انقلاب و از جمله مختصات فرد و نظام اجتماعی مطلوب مورد نظر ایشان است که در هر برهه ای از زمان مقتضیات خاص خود را دارد و در هر عرصه ای ،شاخصه های مربوط به خود را می طلبد.

از این رو شناخت ماهیت دشمنان خدا که دشمنان خلق اند، ستیزگی مداوم با آنها و هوشیاری در برابر توطئه های آنان و به دوستی نگرفتن و عدم اعتماد و وابستگی و کمک نگرفتن از آنهاست.

امام خمینی (ره) همواره با تکیه بر اسلام و آیات قرآنی در هر شرایط مناسبی به روشنگری می پرداخت و با بر ملا ساختن اهداف شوم دشمنان، مردم را به داشتن شعور سیاسی و روحیه ی مسئولیت پذیری رهنمون می شد و بیان می داشت که؛ هدف اسلام، استقلال وطن و طرد دست نشاندگان اسرائیل و اتحاد با دولتهای اسلامی است؛ ما مسئول حفظ اسلام هستیم؛ این تکلیف از مهترین تکالیف شرعی است حتی از نماز هم مهمتر است؛این تکلیفی است که شایسته است در راهش خون ها ریخته شود.

آن پیر فرزانه در بخش دیگری از رهنمودهای خویش با محور قرار دادن آگاهی سیاسی و دشمن شناسی، بر وجود خودباوری و استقلال فکری تأکید داشته و آن را عامل مؤثری در جهت قطع ایادی شرق و غرب و دستیابی به حاکمیت و استقلال همه جانبه و در تمام شئون می دانستند و در سخنان خود می فرمایند: …. مطمئن باشید اگر ما از نظر فکری مستقل باشیم هیچ کس و هیچ قدرتی نمی تواند به ما ضرر بزند.

از دیدگاه امام خمینی (ره) وابستگی فکری و فرهنگی از موانع استقلال بوده و زدودن مظاهر فرهنگی غرب مهمترین عامل خودباوری به حساب می آید. خودباوری و استقلال فکری در اندیشه ی امام شرط اول استقلال است و از این روست، که خودباوری در دانشگاهها را شرط رشد می دانند و بر این نکته تأکید می ورزند که دانشگاه باید در خدمت رفع وابستگی فکری باشد و عمده این است که افکار ملت از وابستگی به قدرتهای بزرگ آزاد گردد و اگر افکار آزاد شد و باورمان آمد که می توانیم، خواهیم توانست؛ چرا که باور به توانایی، ما را توانا خواهد کرد.

بنابراین باید عزممان را جزم کنیم که پیش اجنبی دست دراز نکنیم که عمده، شرافت انسانی است. البته ملتی که بخواهد سر پای خود بایستد و خود به اداره ی کشور بپردازد در درجه ی اول لازم است بیدار شود.

امام (ره) در برخورد با بیگانگان این نکته مهم را اصل و اساس سیاست خود قرار می دهند که آنها مرز استقلال و آزادی ما را جز عدول از همه ی هویتها و ارزشهای معنوی و الهی مان نمی شناسند. خودباختگی در اندیشه ی امام سر منشأ همه گرفتاریها است و امام چاره ی اساسی آن را در اندیشه ی بازگشت به خویشتن و فرهنگ اصیل اسلام می دانند و امام در حقیقت جستجوگر استقلالی است که در پرتو فرهنگ غنی اسلام، با خروج از غرب زدگی و رسیدن به مرز خودباوری به دست می آید.

از این رو فرهنگ استکبار ستیزی و داشتن شعور سیاسی، دشمن شناسی و استقلال را که برگرفته از اندیشه و عمل امام راحل مان است، باید سرلوحه افکار و اعمال خود در مقابله با دشمنان و سلطه جویان قرار دهیم و همواره درصدد دفاع از شرف و اقتدار ملی خود برآئیم.

 

 نظر دهید »

تقابل فرهنگی زن مسلمان و زن فمنیسم

23 اردیبهشت 1394 توسط زهرا

در عصر کنونی زنان به عنوان بردگان جنسی خرید و فروش می شوند و هرچه ظاهر و جسمشان زیباتر باشد گران قیمت ترند، لذا به جهت اینکه مورد توجه نظام برده داری و برده داران مدرن قرار گیرند باید متحمل همه گونه سختی اعم از جسمی و روحی شوند تا ظاهر خود را برای بالا رفتن قیمت مطلوبتر سازند، جراحی های زیبایی، رژیم های لاغری افراطی، ولنگاری در پوشش و افراط در آرایش همه و همه وسیله ای برای خرید و فروش بهتر زن در جهان کنونی است.

زن امروز با نام ظاهر فریب آزادی، تمام زیبایی های خود را در معرض نگاه و سوء استفاده ارزان رهگذران و تماشاچیان ژورنال های مد و تئاتر و سینما قرار داده و به بهای اندک خود را در اختیار هر هوسران و عیاشی به نسبت تمولش قرار می دهد، در حالیکه در گذشته تنها با  شریک زندگی اش، زیبایی های جسمی و روحی خود را تقسیم می نمود و مورد تکریم و قداست در مقام همسری و مادری نیز قرار می گرفت.

اما اکنون گردانندگان صنعت تجارت جنسی، جسم آنان را تحت عنوان آزادی تسلط بر جسم؛ در اختیار هر کسی قرار می دهند.  آیا زنان از این بردگی مدرن عاصی و خسته نشده اند؟

خانم دایان پاسنو نویسنده کتاب “فمینیسم رمز و راز زنانگی یا اشتباه”می گوید: “فمینیسم در آمریکا تلاش می کند تا با تأکید بر اهمیت دور نمودن زنان از نقش های سنتی خویش مانند ازدواج و مادر شدن، تعریف تازه ای از زن ارائه نماید نقش مادری را که وظیفه ای طبیعی است، اکنون به صورت امری نامشروع درآورده و زنان برای انتخاب آن تحت فشار زیادی هستند. به عبارت بهتر ازدواج و مادری از نظر فمینیست ها مغایر با طبیعت حقیقی زن تلقی می گردد.”

این نقدها خبر از عصیان زن قرن بیست و یکم از بردگی جنسی و بازگشت به فطرت خویش می دهد، او با زبان بی زبانی فریاد می زند که اگر فمینیسم در ریشه اش با انگیزه مقابله با ستم مردان بر زنان تحقق یافته است و ۸ مارس بعنوان سمبل حق خواهی زنان ستم دیده مالی از سرمایه داری غرب است اکنون راه را به خطا رفته و هنوز پس از گذشت چندین دهه نه تنها زنان جهان فقیرتر و نیازمندتر به مردان شده اند، بلکه در گذشته اگر تنها نیروی کار خود را ارزان در اختیار مردان قرار می دادند اکنون شرافت زنانه و عفت خویش را به نام آزادی در اختیار هر رابطه غیر قانونمندی قرار می دهند.

درفرهنگ اسلامی به دلیل وجود بنیادهای متافیزیکی و معنوی زن حامل پیام جدیدی است از معنویت دینی و نمادی از بهشت معنوی و خاستگاه سعادت اخروی انسان، عامل تعالی اخلاق، امنیت اجتماعی، سلامت نسل، تحکیم خانواده، و تربیت دینی است.

چنین زنی هرگز تفسیر اومانیستی و زن محورانه از خود، عالم و جهان ندارد بلکه بر اساس جهان بینی و ایدئولوژی توحیدی، در حجاب و عفافی که نشان از سلامت و کرامت اوست مکمل مرد و آرامبخش روان اوست.

این زن؛ تشابه حقوقی را نه تنها نشان عزت و کرامت خود، بلکه عامل هبوط اخلاقی و وهن ساحت زنانگی خویش می داند زیرا در تفسیر زنانه از هویت خویش است که می تواند حیاتی معنا دار، بالنده، قابل ضمانت و سعادتمند داشته باشد.

بر اساس این نگاه دینی و این تفسیر است که بنیان های فرهنگی نگرش های فمینیستی در تقابل با آن است و نگاه مادی گرایانه آنان به زن را نه تنها عامل شکوفایی و خوش بختی نمی داند بلکه فی النفسه مضر و عامل هبوط هستند.

در این نگاه جدید، در واقع تفسیرهای متافیزیکی از هستی انسان و در بعد زنانه، از زن است که در آن، انسان تعلق ماهوی به عالم معنا،سرشت الهی، عفت، آزادی معنوی و پذیرش الهیات و حیانی دارد و عملا راهگشای انسان به سوی شکوفایی هدایت و سعادت است.

این ندا و نگاه جدید به زن که بازگشت به دستورات انبیاء الهی است در عین اینکه زن را همسر و مادر می داند برای او نقش های علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز قائل است و این نقش آفرینی را در چارچوب های تعریف شده و در جایگاهی کمال یافته می خواهد.

ارزش زن در این نگاه به شخصیت علمی، سیاسی، اجتماعی و… اوست، نه به جسمش. جسم او در حریم و حرمت است و شخصیت اوست که مورد ارزیابی و ارتقاء قرار می گیرد. او سرمایه علمی و توانائی های اجتماعی، آموزشی خود را برای پیشبرد جامعه مصروف می نماید و در ازای آن مانند هر انسانی و هر مردی ما به ازایی مادی به عنوان دستمزد دریافت می کند تا چرخ زندگی را در کنار همسرش راحت تر به حرکت درآورد و کانون پر مهری برای فرزندان خویش پدید آورند و سازنده نسلی برتر باشند.

 نظر دهید »
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

طلایه دار ظهور

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • جهادومقاومت
  • اجتماعی
  • سیاسی
  • خانواده
  • حجاب و عفاف
  • طوفان جاهلیت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس